شمارش معکوس 2 ماهه
باران جونم.... دلمون برات خیلی تنگ شده. نمیدونم چرا این روزا اصلا نمیگذره.حتی واسه من که حس میکردم روزها زود میگذره. حالا ببین مامان زهرا و بابا مجتبی چی میکشن!!!! عزیزم 2 ماه دیگه تو میای بغل ما.امشب دایی وحید کلی قربون صدقه ات رفت.دایی وحید میگه حس میکنم باران خیلی لاغر میشه. باران جون خواهشا تپلی باش که پوز دایی وحید رو بزنیم. باران جونم نیستی که ببینی شکم مامان زهرا چه یزرگ شده. خدا کنه نشان تپلیه شما باشه و تو خالی از آب در نیاد. الهی فدات شم,زود بیا که خیلی نقشه ها واست داریم.خیلی کارها داریم که با هم انجام بدیم.میخوام...
نویسنده :
زن دایی مهسا و مامان زهرا و بابا مجتبی
12:02