، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 30 روز سن داره

باران,دختری از جنس عشق

شمارش معکوس 2 ماهه

  باران جونم.... دلمون برات خیلی تنگ شده. نمیدونم چرا این روزا اصلا نمیگذره.حتی واسه من که حس میکردم روزها زود میگذره. حالا ببین مامان زهرا و بابا مجتبی چی میکشن!!!! عزیزم 2 ماه دیگه تو میای بغل ما.امشب دایی وحید کلی قربون صدقه ات رفت.دایی وحید میگه حس میکنم باران خیلی لاغر میشه. باران جون خواهشا تپلی باش که پوز دایی وحید رو بزنیم. باران جونم نیستی که ببینی شکم مامان زهرا چه یزرگ شده. خدا کنه نشان تپلیه شما باشه و تو خالی از آب در نیاد. الهی فدات شم,زود بیا که خیلی نقشه ها واست داریم.خیلی کارها داریم که با هم انجام بدیم.میخوام...
22 مرداد 1392

تولد مامان زهرا

  سلام خوشگلم خوبی باران جونم؟ منم زن دایی مهسا.همون زن دایی که عاشق شما فرشته   کوچولوست. عزیزم رو ز 1 مرداد آخرین تولد مامان زهرا بدون شما بود. انشالله از سال بعد شما شمع های کیک رو فوت میکنی.نمیدونم چرا   این تولد یه جور دیگه بود.حس میکنم هر کادویی که برای مامانت می خریدیم,بازم وجود شما براش بهترین کادو بود.امسال مامانت یه جور   دیگه بود.شاید آرومتر و خوشحالتر از 2 سال قبلی که من دیدم. من و مامان زهرا و صدرا از صبح رفتیم پیش خانم دکتر تا مامان زهرا رو   معاینه کنه و خیالمون رو ر...
9 مرداد 1392
1